در نمــــــازم خــــــم ابروی تو با یاد آمد حافظ
حـــالتی رفت که محراب به فریاد آمد
از من اکنون طمع صبر و دل و هوش مدار
کان تحمل که تو دیدی همه بر باد آمد
باده صافی شد و مرغان چمن مست شدند
موسم عـاشقی و کــــار به بنیــــاد آمد
بوی بهبود ز اوضـــاع جهـــان میشـــنوم
شـــادی آورد گـل و باد صبا شاد آمد
ای عروس هنــــر از بخت شکـــایت منما
حجلــــة حســــن بیارای که داماد آمد
دلفریبـــــان نبـــــاتی همه زیـــــور بستند
دلبــرمــــاست که با حسن خداداد آمد
زیر بارنــــد درخــــتان کــــه تعلـق دارند
ای خـــوشا سرو که از بار غم آزاد آمد
مطـــرب از گفـــته حافظ غزلی نغز بخوان
تـــا بگـویم کـــــه زعهد طربم یاد آمد
اشعار حافظ همیشه زیباست!
من هم با شما هم عقیده هستم!
سلام.
زیباست... کاش مث بیت اول میشدیم.....
رسیدن بهش سخته ولی شدنیه....
و البته شیرین!
سلام!!
بیا اومدم عزیز
دیگه قهر نکنیا
تو عزیز دلمی!!!!
بازم بیا فاطمه خانم....
سلام
تو هم عزیز دلمی
فاطمه فاطمه فاطمه
دویس دفعه گفتم بری کدوم پست باز یادت رف؟؟؟؟
از دسته تو...