نماز

نماز یعنی کلید رهایی...

نماز

نماز یعنی کلید رهایی...

نماز از دیدگاه پیامبر


 
از پیامبر گرامی درمورد نماز سوال شد فرمودند :

نماز از جمله شریعت های مهم دین است.

در نماز خشنودی خدا همراه است.

نماز راه و روش انبیاءاست.

نماز گزارمورد محبت ملائکه است.

هدایت ایمان و نور معرفت ارزانی و هدیه به نماز گزار است.

نمازموجب برکت در روزی است.

نماز موجب راحتی بدن است.

نماز موجب راندن شیطان است.

نماز سلاح علیه کافران است.

نماز موجب اجابت دعا است.

نماز موجب قبولی سایر اعمال است.

نماز بهترین توشه مومن درسفرآخرت است.

نماز میان او و ملک الموت همچو شافع عمل است.

نماز مونس انسان در قبر است.

نماز پاسخی به نکیر ومنکر است.

نماز در قیامت چون تاجی بر سر او است.

نمازنوری بر رخسار او است.

نماز لباس فاخری برتن اوست.

نماز مانعی میان او و آتش جهنم است.

نماز سند بزرگی میان او و خدا است.

نماز سبب نجات او از دوزخ است.

نماز جواز عبور از پل صراط است.

نماز کلید ورود به بهشت است.

نماز مهریه حورالعین است.

نماز بهاء جنت است.

با نماز به درجه بلند عبودیت نایل میشود.

نماز سراسر تسبیح است اعتراف به وهدانیت است.

نماز تنذیه ذاتی خداوند است و نماز هم گفتار و هم دعوت است.

معنا شناسی خشیت یا خشوع در نماز

خشوع یعنی تضرّع و زاری. واژه خشوع بیشتر در حالاتی که در اعضای بدن ظاهر می شود، بکار می رود ولی تضرّع در معنی زاری و فروتنی است و بیشتر در حالتی که در دل و خاطر انسان به وجود می آید، بکار می رود. لذا در روایت گفته شده: «إذا ضَرَعَ ﭐلقَلبُ خَشَعَتِ الجوارحُ» یعنی هر گاه دل متاثر شود اعضای بدن فرمانبردار و خاشع می گردند.1 چنانکه قران کریم می فرماید: «الَّذینَ هُم فی صَلاتِهِم خاشعِوُنَ»2

خشوع به معنای تاثیر خاصی است که به افراد مقهور دست می دهد. کسانی که در برابر سلطانی قاهر قرار گرفته اند، به گونه ای که تمام توجه آنان معطوف او گشته و از جای دیگر قطع می شود و ظاهراً این عکس العمل حالتی است درونی که با نوعی عنایت به اعضا و جوارح نیز نسبت داده می شود. مانند سخن پیامبر اکرم (ص) در باره شخصی که در نمازش با ریش خود بازی می کرد، حضرت فرمود: اگر در دلش خشوع داشت، جوارح او نیز خاشع می گشت.3 در تفسیر قمی در ذیل آیه شریفه از امام (ع) چنین نقل می کنند: خشوع در نماز این است که چشم خود به زیر بیاندازی و همه توجهت به نماز باشد، روشن است که این تعریف امام (چشم به زیر انداختن در حال نماز) از لوازم خشوع است.4

خشوع از جمله ویژگیهای بارز معصومین (ع) در نماز بوده است به طوری که حضرت علی (ع) در خطاب به کمیل بن زیاد می فرماید: ای کمیل؛ مهم این نیست که نماز بخوانی و روزه بگیری و صدقه بدهی. مهم این است که نماز با دل پاک و عمل خداپسندانه و خشوع راستین صورت گیرد.

و نقل است که امام صادق (ع) در رابطه با خشوع حضرت علی (ع) در نماز می فرماید: هر گاه حضرت علی (ع) نماز میخواند، می گفت: رو به سوی کسی کردم که آسمانها و زمین را آفرید و رنگش تغییر می کرد بطوریکه در چهره اش پیدا بوده.

همچنین از صفاتی که خداوند در سوره مؤمنون برای مومنان توصیف فرموده است، دو مورد از آنها مربوط به خشوع در نماز و محافظت در آن است و دو مورد نیز از نتایج آنها بیان شده است. «خشوع» حالت تواضع و ادب جسم و روح است که انسان نمازگزار در برابر یک حقیقت یا یک شخص از خودش بروز می دهد.

خداوند در آیه شریفه «قد افلح المؤمنون- الذین هُم فی صلاتهم خاشعون»5 خشوع را در نماز از حدود و علایم ایمان قرار داده و هر کس در نماز خشوع لازم را نداشته باشد از زمره اهل ایمان خارج است.6 نکته جالب توجه اینکه در سوره مبارکه خاطر اوج اهمیت خشوع را متذکر می شود و می فرماید: «اِنَّما یَخشَی اللهُ مِن عبادِهِ العلما»7 که معیار و میزان شناخت علما را بدین ترتیب بیان میفرماید. البته عواملی را که در خشوع نماز موثرند، به شرح ذیل میتوان بیان کرد:

1. توجه به عظمت خداوند که موجب پیدایش خشوع در انسان می شود.

2. توجه به صفات جمال الهی که به عبارتی همان راه عشق و محبت پروردگار متعال است موجب ایجاد روحیه دوست داشتنی از خداوند در دل بنده نمازگزار و مومن می­گردد. بنابراین بنا بر یک قاعده کلی که انسان هر چقدر کسی را بیشتر دوست داشته باشد، سعی می کند تا خود را بیشتر به او نزدیک کند و چون از آنجا که انسان نماز را لحظه لقا و دیدار محبوب می یابد، آتش شوق رحمان در دلش زبانه می کشد و هنگامی که در نماز به وصال معشوق و محبوب خود می­رسد، در مقابل او احساس خاکستری و فروشکستگی می­کند.

3. خداترس که از دیگر عوامل ایجاد خشوع در نماز است و علاوه بر قران کریم که در آیات مختلف بدان اشاره شده است، افزون بر اینها، در سیره عملی پیامبر و اهل بیت اطهار (ع) بهترین و کاملترین حالت خشوع دیده می شود. بطوریکه حتی در برخی موارد گفته شده که گاهاً حالتی شبیه «بی هوشی» به آنان دست می داده و از خوف خدا از حال می رفتند.

شعر نماز

طلوع صبح فتادم به محضر دادار

که با نماز بشویم زلوح دل زنگار

 

پس از اقامه و تکبیر گشت لبهایم

به ذکر بسمله و حمد و سوره گوهر بار

 

شروع حمد نمودم که در همان آغاز

به فکر خانه خریدن زدم به شهر و دیار

به نستعین چو رسیدم به هر محله و کوی

هر آنچه خانه ی نو بود کردمی دیدار

 

به مستقیم یکی خانه را پسندیدم

ولیک بو برایم خرید آن دشوار

 

هنوز بود صراط الذین در دهنم

که پول غرض گرفتم زدوستان بسیار

 

پس از ادای ولا الضالین به پول کلان

شدم به محضر شصت و چهار راهسپار

 

به لفظ قل که رسیدم نوشتم این جمله

که ثبت با سند آمد برابر آخر کار

 

همین که لفظ احد گشت بر لبم جاری

اتاقها همه شد رنگ از در و دیوار

 

هنوز لفظ صمد را نگفته بودم  من

که شد اساس کشی بر فراز دوشم بار

 

به لم یلد که رسیدم اثاث را چیدم

به هر اتاق منظم چو طلعت دلدار

 

چه خانه ای که مرا برد در ولم یولد

به عالمی که نگنجد به فکر یا گفتار

 

چو در رکوع شدم خم به فکر افتادم

که چند قالی کاشان بیارم از بازار

 

به سجده فرش  خریدم به خانه آوردم

که بود هر گل آن هم چو باغ عارض یار

 

چو گفتم اشهد ان لا اله الا الله

به فکر دادن صور اوفتادم یکبار

 

به عبده و رسوله تمامی فامیل

شدند وارد کاشانه ام ز خرد و کبار

 

هنوز بر دهنم بود نغمه صلوات

که گشته سینه ام از شادی و خوشی سرشار

 

پس از سلام به یاد نماز افتادم

عجب نمازی قبول حضرت دادار

نماز گشت تمام و نه خانه بود و نه فرش

من فلک زده بودم دچار آن پندار

 

روا بود که به درگاه کردگار کنم

هزار مرتبه از این نماز استغفار

 

اله من ، احد من ، خدای من ، العفو

که هست مستحق دوزخ  این نماز گزار

 

چه می شود که دلم را به خود کنی مشغول

که غرق مهر تو باشم نه درهم و دینار

 

تو شاهدی که دل من اسیر این دنیاست

بیا تو بند اسارت ز پای آن بردار

 

دلی بده که بود در نماز هز لحظه

به هر سپیده صبح و سیاهی شب تار

 

از این نماز که خواندم روا بود که کنم

به دادگاه تو بر بی نمازیم اقرار

 

مگر مرا به نماز حسین خود بخشی

وگرنه اجر نمازم بود شراره ناب

 

حسین کیست ؟ همان بنده ای که وقت نماز

نشان تیر بلا گشت از یمین و یسار

 

نماز زنده بود از نماز سرخ حسین

که خون حنجر خود را به سجده کرد نثار

 

قیام و نیت و تکبیر و سجدتین و رکوع

از آن نماز به مقتل گرفت استقرار

 

وضو گرفت ز خون پیش تیر قامت بست

نماز غرق تحیر شد از چنین ایثار

 

رسید آن قدر از تیر و نیزه زخم بر او

که شد تنش همه چون باف گل به فصل بهار

 

به سجده گشت جدا سر زنازنین بدنش

به نیزه کرد سلام نماز را تکرار

 

سرش بریده شد اما نماز را نشکست

هماره داشت به لب ذکر خالق دادار

 

وضو ز خون جبین مهر سجده ، سنگ عدو

دعا رضا بقضائک خراب جلوه ی یار

 

به مکتب و هدف و نهضت و نماز حسین

گناه شیعه سراسر ببخش یا غفار

 

قبول کن به نمازش نماز میثم را

به جان پاک پیمبر به روح هشت و چهار

شکیات نماز

شکیات بر 23 قسم است. هشت قسم آن نماز رات باطل میکند و به شش قسم آن نباید اعتنایی کرد و نه قسم آن صحیح است.


شکهای باطل: اگر یکی از این شک ها برای نماز گزار پیش آید نمازش باطل است.


1- شک در شماره ی نماز های دو رکعتی

2- شک در شماره ی رکعت های نماز سه رکعتی

3- در شک های نماز های چهار رکعتی که پای یک در میان باشد.

4- اگر در نماز های چهار رکعتی پیش از تمام شدن سجده ی دوم شک کند.

5- شک بین 2 و 5 یا 2 و بیشتر از 5

6- شک بین 3 و 6 یا 3 و بیشتر از 6

7-شک بین 4 و 6 یا 4 و بیشتر از 6

شک در رکعت های نماز که نداند چند رکعت خوانده.


شک هایی که نباید به آنه اعتنا کرد:


1- شک در چیزی که نماز گزار از محل آن گذشته است مثل اینکه در رکوع شک کند که آیا حمد و سوره را خوانده یا نه.

2- شک بعد از سلام نماز

3- شک بعد از گذشتن وقت نماز

4- شک کسی که زیاد در نماز شک میکند و به آن کثیر الشک میگویند.

5- شک امام در شماره رکعت های نماز در صورتیکه ماءموم آن را بداند و یا شک ماءموم در رکعت های نماز در صورتیکه شماره ی آن را امام بداند که در صورت اول امام با رجوع به ماءموم رفع شک از خود میکند و در صورت دوم ماءموم با رجوع به امام وظیفه ی خود ر ا انجام میدهد.

6- شک در نماز های مستحبی


شک های صحیح: در نه صورت اگر نماز در شماره رکعت های نماز چهار رکعتی شک کندباید به دستورات زیر عمل کند:


1- نماز گزار بعد از سر برداشتن از سجده ی دوم شک کند دو رکعت خوانده یا سه رکعت، بنا را بر سه میگذارد و یک رکعت دیگر را میخواند و نماز را تمام میکند سپس یک رکعت نماز احتیاط ایستاده یا دو رکعت نشسته میخواند.

2- شک بین دو و چهار بعد از سجده ی دوم ، بنا را بر چهار میگذارد و نماز را تمام میکند و دو رکعت نماز احتیاط میخواند.

3- شک بین دو و سه و چهار بعد از سجده ی دوم ، بنا را بر چهار میگذارد  و نماز را تمام میکند  آنگاه دو رکعت نماز احتیاط ایستاده و دو رکعت نشسته میخواند.

4- شک بین چهار و پنج بعد از سجده ی دوم که بنا را بر چهار میگذارد و نماز را تمام میکند و بعد از نماز دو سجده ی سهو به جا می آورد.

5- شک بین سه و چهار در هر کجا از نماز که باشد بنا را بر چهار میگذارد و نماز را تمام نموده و بعد از نماز دو سجده ی سهو به جا می آورد.

6- شک بین چهار و پنج در حال ایستاده  که باید نماز گزار بدون رکوع بنشیند و تشهد را بخواند و نماز را سلام دهد و یک رکعت نماز احتیاط ایستاده را بخواند.

7- شک بین سه و پنج در حالت ایستاده که باید نمازگزار بدون رکوع بنشیند و تشهد را بخواند و نماز را سلام دهد و دو رکعت نماز احتیاط ایستاده بخواند.

8- شک بین سه و چهار و پنج در حالت ایستاده که باید نمازگزار بنشیند و سلام دهد سپس دو رکعت نماز احتیاط ایستاده و دو رکعت نشسته بخواند.

9- شک بین پنج و شش در حال ایستاده که نمازگزار باید بنشیند و تشهد بخواند و سلام دهد سپس دو سجده ی سهو به جا آورد.

اگر به ما بگویند نماز را تعریف کن ، چه خواهیم گفت ؟



روشن است که سخن وتعریف هرکس به قدر شناخت وآگاهی اوست وما هرچه بگوییم جز به عقل ناقص وقدر کوچک مان نخواهد بود. پس این سوال رانزد کامل ترین وآگاه ترین انسان درعالم آفرینش می بریم . نزد پیامبر خدا (صلی الله علیه واله) تا کامل ترین پاسخ را بشنویم . 


زیرا نماز گنجینه ای ازانواع گوناگون گوهرهای گران مایه است که تنها آن حضرت وخاندان پاکش علیهم السلام ازآنها آگاهی داشته ومی توانند به تبیین آنها بپردازند . باید گفت آنچه که آن حضرت دراین روایت بیان فرموده اند ، صرفا براساس آگاهی هم نیست ،بلکه علاوه برآن ، دراثر استخراج این گوهرها ازآن گنجینه ،متصف شدن به این فضلیت ها وبه فعلیت رسیدن آن قوا واستعدادها دروجود مقدس خود ایشان است .


 ازاین رو، آنچه دراین روایت ( و دیگر روایات ) بیان کرده اند، عین واقعیت ومتن حقیقت وشکوفایی عینی حقایقی است که حضرت به آن رسیده است.



اکنون با این نگاه روایت پربار مذکور را با هم مرور می کنیم :

« نماز ازاحکام دین خدا وراه ورسم پیامبران است که رضایت وخشنودی حضرت حق درآن نهفته است.» سپس فرمود : نمازگزار را فضیلت هایی چند است :

1- دوستی ومحبت فرشتگان 

2- هدایت 

3- ایمان

4- نورمعرفت 

5- برکت دررزق 

6- راحتی بدن

7- ناخشنودی شیطان 

8- سلاح دربرابرکافران

9- اجابت دعا

10- قبولی اعمال

11- زاد وتوشه مومن ازدنیا وآخرت 

12- شفاعت نماز برای مومن نزد ملک الموت 

13- انس نماز با او درقبر

14- بستربهشتی درقبر

15- جواب نکیر ومنکردرقبرودرقیامت نماز مومن برای اوچنین است 

16- تاجی برسر

17- نوری درصورت

18- لباسی بربدن

19- حایلی میان او وآتش

20- حجت بین مومن وپروردگار عزوجل 

21- نجات ازآتش جهنم 

22- جواز عبور ازصراط

23- کلید بهشت

24- مهریه حورالعین

25- قیمت بهشت 



آن گاه پیامبر گرامی (صلی الله علیه واله) سخنی فرمود که آشکار می شود اینها همه هنوز پاداش والای نمازنیست.

 پاداش برتر، درجات ومراتبی است که انسان نتها با نماز به آنها می رسد . به تعبیردیگر،نمازرا آثاروپاداشی هایی است که ازهمان دنیا شروع می شود. هنگام مرگ نفع می بخشد . دربرزخ اثر بخش است .


 درصحرای قیامت ، آدمی را کرامت عطا می کند وتا ورود به بهشت یاریش می رساند. اما این پایان راه وآخر آثار نمازنیست . دربهشت نیزدرجاتی است که با پروبال نمازباید به سوی آنها پرواز کرد. روشن است که آثار ومراتب پاداش نماز برای همه مومنان ونمازگزاران یکسان نیست . نماز هرچه بهتر ووالاتر به جای آورده شود، آثار ونتایجش برتروبالاتر خواهد بود. 


ازاین روی، آن حضرت درادامه فرمود: « بنده ، تنها با نماز است که می تواند به برترین درجات قرب حضرت حق باریابد » وآن گاه درتبیین این مطلب فرمود: « زیرا نماز عبارت است ازتسبیح ، تهلیل (ذکرلااله الا الله)، تمجید، تکبیر، تمجید، تقدیس، قول ودعا »